نگاهی به تحول علم اصول (کتاب)«نگاهی به تحول علم اصول و مقام آن در میان علوم دیگر»، اثر دکتر ابوالقاسم گرجی ، به زبان فارسی است که در آن تاریخچهای از علم اصول فقه و ادوار مختلف این علم ارائه شده و فراز و نشیبهایی که این علم از بدو پیدایش تا عصر کنونی به خود دیده است، مورد تجزیه و تحلیل اجمالی قرار گرفته است. ۱ - ساختار کتاباز آن جا که به قول نویسنده، تا کنون کتاب یا مقالاتی در باره تاریخ علم اصول فقه نگاشته نشده و طلاب و فقه پژوهان با تلاش بی نظیر علمای اصول فقه در این عرصه آشنایی چندانی ندارند، لذا وی بر آن شده که تاریخچهای هر چند مختصر از این علم ارائه نماید تا تلاشهای محققان و فقهای بزرگی، مانند محقق کرکی، شیخ طوسی، علامه حلی و... به تصویر کشیده شود. کتاب، مشتمل بر یک مقدمه و دو بخش است. [۱]
نگاهى به تحول علم اصول، گرجى، ابوالقاسم، ص۱۱.
۲ - گزارش محتوابه طور کلی، نگارنده، سعی کرده است اهمیت و جایگاه مهم علم اصول فقه را در علوم اسلامی تبیین کرده و دوران قوت و ضعف آن را بررسی نماید و تحولاتی را که این علم به همت اندیشمندان مسلمان ، به خود دیده، منعکس نماید و تاثیرگذاری آن را بر سایر علوم اسلامی تبیین کند. ۲.۱ - تعریف و تارخچه اصولدر ابتدای کتاب، تعریفی از علم اصول فقه و تعابیر گوناگونی که از این علم صورت گرفته، ارائه شده، پس از آن در مورد موضوع این علم و مسائل آن و دیدگاههای متفاوت علمای فقه و اصول مباحثی مطرح شده است. نگارنده، در این زمینه، به اختلاف نظریات علمایی مانند آخوند خراسانی ، میرزای قمی و صاحب فصول اشاره کرده و اختلاف موضوع در هر علم را به اختلاف مسائل بین آنها دانسته است. در ادامه، به پیدایش علم اصول فقه و مقام آن در میان علوم دیگر پرداخته و سابقه این علم را از زمان پیدایش علم فقه؛ یعنی همان صدر اسلام دانسته، زیرا این دو علم وابستگی شدیدی به یک دیگر دارند. [۲]
نگاهى به تحول علم اصول، گرجى، ابوالقاسم، ص۸.
۲.۲ - مسائل مهم اصولیدر ادامه نویسنده به بررسی مسائل مهم مطرح شده در علم اصول فقه پرداخته و کلیه مباحث این علم را در چند بخش خلاصه کرده است به شرح زیر: مبادی علم اصول فقه که شامل مباحثی مانند وضع ، اقسام وضع ، حقیقت و مجاز ، منقول ، مشترک ، علایم حقیقت و مجاز ، استعمال لفظ در بیش از یک معنی، مشتق ، حقیقت شرعیه ، صحیح و اعم و... است. مباحث الفاظ که شامل مباحثی مانند مدلول امر و نهی ، مدلول جمله خبریه ، توصلی و تعبدی ، مدلول الفاظ عموم ، مجمل و مبین و مطلق و مقید و... است. مباحث استلزامات، مانند بحث در باره مسئله ضد ، دلالت امر بر وجوب و دلالت نهی بر حرمت و فساد ، مستقلات عقلیه و مسائل عقلایی، مباحث شرعیه و اصول سمعیه از جانب شارع ، تعارض ادله ، اصول عملیه و مباحث مربوط به اجتهاد و تقلید . ۲.۳ - تحولات علم اصول۲.۳.۱ - دوره اولدر بخش بعدی کتاب، نویسنده، به تحولات صورت گرفته در علم اصول فقه در طول تاریخ پرداخته و ادوار مختلف این علم را بررسی نموده است. وی، در این راستا به اولین دوره علم اصول فقه اشاره نموده و دوره اول را دوره تاسیس این علم نامیده و دیدگاههای علمای شیعه و اهل سنت را در مورد واضع علم اصول فقه مطرح نموده و شکل گیری این علم در تاریخ اسلام را بررسی نموده است. وی، در این زمینه به دیدگاه مهم؛ یعنی دیدگاه ابو زهره که واضع علم اصول فقه را شافعی دانسته و دیدگاه سید حسن صدر ، مؤلف کتاب « تاسیس الشیعة » که واضع علم اصول فقه را امام صادق و امام باقر دانسته است، اشاره نموده است. [۳]
نگاهى به تحول علم اصول، گرجى، ابوالقاسم، ص۱۵.
۲.۳.۲ - دوره دومدوره دوم علم اصول فقه که نویسنده به آن اشاره نموده، دوره تصنیف این علم است که دورهای است که در آن، کتابها و رسائل اصولی نوشته شده است. در این زمینه نیز نویسنده، به معرفی نخستین مصنفین علم اصول فقه اشاره کرده و اختلاف نظر علمای شیعه و اهل سنت را در اینکه نخستین مصنف و نویسنده در این علم چه کسی بوده، منعکس کرده است. وی، به امتیازات این دوره از علم اصول فقه نیز اشاره کرده و تدوین مسائل فقه و اصول با همه پیچیدگیهای آن و استقلال این علم از سایر علوم را از جمله ویژگیهای این دوره ارزیابی کرده است. [۴]
نگاهى به تحول علم اصول، گرجى، ابوالقاسم، ص۲۰.
۲.۳.۳ - دوره سومدوره سومی که نویسنده به آن اشاره میکند، دوره اختلاط علم اصول فقه با علم کلام است که به اعتقاد وی، این دوره بیشتر به اهل سنت اختصاص دارد، زیرا آنان علم اصول فقه را از مسیر خود خارج کردند و آن را با سایر علوم مانند ادبیات و کلام آمیختند. وی، به نمونههایی از کتب نگاشته شده در این دوره، اشاره کرده و امتیازات این دوره را نیز برشمرده است. [۵]
نگاهى به تحول علم اصول، گرجى، ابوالقاسم، ص۲۵.
۲.۳.۴ - دوره چهارمدوره چهارم، دوره کمال و استقلال علم اصول فقه نامیده شده است که از نظر نویسنده، این دوره، به شیعه اختصاص دارد، زیرا این علمای بزرگ شیعه از قرن چهارم به بعد بودند که باعث رونق و شکوفایی علم اصول فقه شدند و آثار مهمی در این زمینه به نگارش درآوردند. [۶]
نگاهى به تحول علم اصول، گرجى، ابوالقاسم، ص۳۱.
۲.۳.۵ - دوره پنجمنویسنده، دوره پنجم از ادوار اصول فقه را دوره رکود و توقف این علم نامیده، زیرا پس از رحلت علمای بزرگی، مانند شیخ طوسی در این دوره، شاهد تحرک خاصی در این عرصه نبودیم. [۷]
نگاهى به تحول علم اصول، گرجى، ابوالقاسم، ص۳۷.
۲.۳.۶ - دوره ششموی، دوره ششم را دوره نهضت مجدد علم اصول فقه نام گذاری کرده، زیرا با ورود علمایی، مانند ابن ادریس حلی، دوباره این علم رونق گرفت و آثار ماندگاری در این زمینه تالیف گردید. نویسنده، از جمله امتیازات مهم این دوره را دمیدن روح اجتهاد در کالبد جهان تشیع دانسته است. [۸]
نگاهى به تحول علم اصول، گرجى، ابوالقاسم، ص۳۹.
۲.۳.۷ - دوره هفتموی، دوره هفتم از ادوار اصول فقه را دوره ضعف و فتور این علم ارزیابی کرده و ظهور اخباری گری و مقابله آنان با اصولیان را عامل این فترت و رخوت در این علم دانسته است. وی، برخی از تالیفات مهم اصولی در این دوره را نیز معرفی کرده است. [۹]
نگاهى به تحول علم اصول، گرجى، ابوالقاسم، ص۴۳.
۲.۳.۸ - دوره هشتمدوره هشتم از ادوار علم اصول فقه که نویسنده به آن اشاره میکند، دوره جدید این علم نام گذاری شده است که مؤسس آن، وحید بهبهانی بوده و دوباره افکار اصولی را با گرایش عقلی ترویج نموده است. نویسنده، ضمن بیان برخی از ویژگیهای این دوره، به برخی از تالیفات مهم نگاشته شده در این دوره، اشاره کرده و بدین ترتیب مباحث کتاب را به پایان میبرد. [۱۰]
نگاهى به تحول علم اصول، گرجى، ابوالقاسم، ص۴۸.
۳ - پانویس
۴ - منبعنرم افزار جامع اصول فقه، مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی. |